English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (6569 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tell him to go U بگویید برود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i advised him to go there U به صلاح او دانستم که برود مصلحت دیدم که برود
it pleased him to go U خوش داشت که برود خوشش می امدکه برود
provided he goes at once U بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
speak a word U سخنی بگویید
speak a word U چیزی بگویید حرفی بزنید
do tell me U خواهش دارم بمن بگویید
can you pronounce him safe U بگویید که اواز خطر محفوظ است
Can you tell me where ... is? آیا ممکن است به من بگویید ... کجاست؟
Will you tell me when to get off? U ممکن است به من بگویید چه موقع پیاده شوم؟
print U برود
prints U برود
printed U برود
let him go U برود
it is necessary for him to go U باید برود
he was made to go U او را وادارکردند برود
he refused to go U نخواست برود
he is not willing to go U نیست برود
let him go U بگذارید برود
he insists on going U اصراردارد که برود
in order that he may go U برای اینکه برود
it is necessary for him to go U لازم است برود
none but the old shold go U کسی مگربزرگان برود
i made him go U او را وادار کردم برود
he was signalled to go U باو اشاره شد که برود
he was motioned to go U باو اشاره شد که برود
show someone the door <idiom> U خواستن از کسی که برود
he did not d. to go U جرات نکرد که برود
he durst not go U جرات نکرد که برود
he is indisposed to go U مایل نیست برود
he needs must go U ناچار باید برود
he refused to go U حاضر نشد برود
out of sigt out of mind U از دل برود هر انکه از دیده برفت
sticker [guest] U مهمانی که نمی خواهد برود
overland mail U پستی که از راه خشکی برود
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
out of sight out of mind U از دل برود هر انچه از دیده برفت
Long absent, soon forgotten. <proverb> U از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
it is necessary for him to go U براو واجب است که برود
dare he go? U ایا جرات دارد برود
liberty man U ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
He will not sleep in a place which can get wt unde. <proverb> U جایى نمى خوابد که آب زیرش برود .
Why did you let it slip thru your fingers ? Why did you lose it for nothing ? U چرا گذاشتی مفت ومسلم از دستت برود
humpty dumpty U کسی یاچیزی که یکباربزمین افتداز میان برود
Those who lose must step out. U هر که سوخت (باخت ) باید از بازی بیرون برود
I am counting(relying) on you, dont let me down. U روی تو حساب می کنم نگذار آبرویم برود
deflections U ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
He cannot sit up, much less walk [ to say nothing of walking] . U او [مرد] نمی تواند بنشیند چه برسد به راه برود.
deflection U ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
jump instruction U موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
You cannot make a crab walk straight . <proverb> U نمى توان خرچنگ را واداشت منظم و صاف راه برود .
actions U که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
action U که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
thresholds U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshold U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshholds U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
ball back U ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
He is absolutely determined to go and there's just no reasoning with him. U او [مرد] کاملا مصمم است برود و باهاش هیچ چک و چونه نمیشه زد.
to ask somebody out U از کسی پرسیدن که آیا مایل است [با شما] بیرون برود [جامعه شناسی]
joint U دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود
pulls U ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pull U ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pubs U میخانه ادمی که ازاین میخانه بان میخانه برود خمار
pub U میخانه ادمی که ازاین میخانه بان میخانه برود خمار
tractor feed U روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
Recent search history Forum search
1بفرمایید
1میشه یه تلفن برای من به پست کنین ببینین پاس من آماده است یا نه
0دانستن معنی چند کلمه فارسی به انگلیسی
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com